::..بـــــــــــــیقرار..::

دلبیقرارم تا قـــــرارم،قـــــرار «تو»باشد...

::..بـــــــــــــیقرار..::

دلبیقرارم تا قـــــرارم،قـــــرار «تو»باشد...

::..بـــــــــــــیقرار..::

به نام تو که اویی..
به نام تو می نویسم،که هستی از توست،از تو،باتو و به سوی تو...تویی که چه من باشم،چه نباشم،هستی و می خوانی مرا...عشق را آفریدی تا عشق جهان گیر شود. آنگاه،همه چیز می شود،تو،آنگاه که جهان عاشق شود.از تو،باتو و به سوی تو...

آخرین مطالب

  • ۰۹ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۱۱ دل

نویسندگان

۱ مطلب با موضوع «شهر شعر :: اشعار دیگران» ثبت شده است

به مناسبت ششمین سالگرد شهدای مظلوم کانون فرهنگی هپویان وصال


شعر در وصف شهدای رهپویان وصال : [ پنج - عباس حقایقی ]

مثنوی انفجار ..

اول خط به نام حق تعالی
رب شهیدان بزرگ و والا


**** 1 ****


عزیز دل نشسته بود یه جایی
منتظر فلاسک داغ چایی

زنگ موبایلش به هوا بلند شد
تند و سریع از سر جا بلند شد

از پشت خط یکی هراسون و سخت
اینجوری داشت میگفت که آنتن ش رفت :

حاجی سلام ، انجوی رو پُکوندن !
بچه ها رو به خاک و خون کِشوندن !

حاکم شهر دولت فخیمه
بُدو برس که وضعشون وخیمه

ده تا یا بیستا یا که نه صدتاشون ...
اه به مخابرات با این خطّاشون

جلیقه ی ضد گلوله شو بست
چایی نخورده پشت فرمون نشست

وقتی رسید به اولِ خیابون
دید که یه عده واله اند و گریون

قیافه ها کلکسیون درده
هر کسی دنبال کسی میگرده

یکی میگه بمب ترکوندن آقا
یه عده زیر خاکا موندن آقا

مادره دستاشو تو سر می زنه
هی سرشو داره به در می زنه

گذشت از اون جمعیت پشت در
که لحظه لحظه می شدن زیادتر

اومد داخل چشش به بچه ها خورد
وضعیت اونا رو دید و جا خورد

دید که یکی داره صدا می زنه
دنده های یکی رو جا می زنه !

موج همه جاها رو دریده رفته
سقف حسینیه پریده رفته

زمین پُر از تکه ی گوشت و خونه
یکی میگه کسی اینجا نمونه

عزیز دل که کلی گیج و منگ بود
همش تو فکر صحنه های جنگ بود

چقدر شبیه کربلای چاره
آخه شهید که شاخ و دم نداره !

شهید شهیده دیگه گیجی چرا؟
حاجی تو که جبهه رو دیدی چرا؟

ولی منم مثل شما ... چی بگم !
نمیدونم آخه چرا ... چی بگم !

عزیز دل با کلی شک و تردید
گفت به رفیقش چیزی پیدا کردید؟

" کل حسینیه رو برپا کردیم
چند تا چفیه سوخته پیدا کردیم "

عزیز دل گفت که آها همینه
کار چفیه مثل کار مینه !

جرقه زد تو مغز و چهره ش شکُفت
اینجوری پشت میکروفون رفت و گفت :

خدا رو شاکریم که کارشناسا
عزیزان نزاجا و نهاسا

کل حسینیه رو برپا کردن
علت انفجارو پیدا کردن

بمبی که در کار نبوده ، چه حرفا
کار خرابکار نبوده ، چه حرفا

اونجا پُر از ترکش و مَرمی بوده
کار مهمّات نظامی بوده

مثل همیشه حرف بنده حق است
دلیل انفجار هم ترقه است

از این به بعد پخش خبر نداریم
اینجا ما اظهار نظر نداریم


*** 2 ***


تموم که شد اون شب تاریک و سخت
همون شبی که هیشکی خوابش نرفت

تحلیل های آبکی شروع شد
حرفای خاله زنکی شروع شد

یه عده فیلم انفجارو دیدن
عین پوآرو از جاشون پریدن :

این انفجار که خیلی هم قویه
کار خود آقای انجویه

ببین با دستش داره اون خط میده
داره به بمب گذار علامت میده

یه عده گفتن که ما کارشناسیم
انواع انفجارها رو میشناسیم

یه جزوه ی سه صفحه ای گذاشتن
با فیلمای سینمایی که داشتن

به کشفیات خودشون بیس دادن
علت انفجارو تشخیص دادن :

یه مین ضد تانکِ هفتاد و شیش
که معلومه تو عکسای سه سال پیش !

نظر به این دلیل کارشناسی
فقط می موند یه مشکل اساسی :

اینکه پس از گذشت بیست و چند سال
چاشنی مین چطوری گشته فعال؟

برای حل این معمای مُفت
باز نظرات کارشناسی شکفت

یکی میگفت که این خودش پکیده
یکی میگفت کار فلان شهیده !

یه عده از سیاسیون نابود
ماهی گرفتن از آب گل آلود

رو همه ی تحلیلا خط کشیدن
پای زمین خوارو وسط کشیدن

خلاصه اینکه هر دلیلی داشتن
به جز همینکه اونجا بمب گذاشتن !


*** 3 ***

شوق دیدار
۲۰ فروردين ۹۳ ، ۰۷:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر